تنها

می‌پراکنم آنچه را در ذهن دارم. بخوان، ببین و بشنو، اما در سکوت.

دورترین خاطره‌ای که به سختی صحنه‌ای تار از آن را به یاد می‌آورم، برمی‌گردد به زمانی که طفلی خردسال بودم.

بیشتر بخوانید...

پردهٔ اول

بازیگر با لباسی از آب چشم، از ابری سیاه به پایین می‌بارد. صدای باران. در ناودانی زنگ زده فرو می‌رود و می‌ریزد روی صحنه. در پس زمینه خدا نشسته شبیه به داوود پیامبر در وقت آهنگری و دارد آهن می‌بافد. صحنه تاریک می‌شود. نور روی بازیگر قفل شده و او شروع می‌کند:

بیشتر بخوانید...

وقتی برای آخرین بار به صورتش خیره شدم و لبخند زیبایی که بر چهره‌اش نقش بسته بود را دیدم، دریافتم که هرگز نمی‌توانم مثل گذشته به زندگی ادامه دهم... .

بیشتر بخوانید...

روزهای خوب گذشته

نمی‌دانم تا چه اندازه روز‌های اول اینستاگرام را به یاد دارید. آغاز یک رسانه اجتماعی که خیلی زود محبوب شد و کاربران زیادی را به خود جذب کرد.

بیشتر بخوانید...

فرندیکا(#friendica) نرم‌افزار آزادی است که به منظور ایجاد یک شبکهٔ اجتماعی با رنگ و بوی #فیس‌بوک توسعه یافته است.

بیشتر بخوانید...

شاید در گذشته زندگی‌ها ساده‌تر از این روزها بوده باشد، اما به معنی این نیست که زندگی بد بوده.

بیشتر بخوانید...

ثبت #خاطره و گوشه‌ای از زیبایی یک روز بهاری بارانی در تنگ عریض واقع در روستای طلحه، شهرستان دشتستان، استان بوشهر.

بیشتر بخوانید...

#خاطره تصویری از یک گشت و گذار خانوادگی در دامنه و ارتفاعات گردنهٔ بهمرد در یک روز بارانی.

بیشتر بخوانید...

#خاطره‌ای از یک روز زیبای زمستانی کنار ساحل شهر بوشهر. من و روزبه در کنار هم از آن لذت بردیم و قطعه‌ای از آن را در این ویدیو ثبت کردیم.

بیشتر بخوانید...

آن روز متفاوت از روزهای دیگر آغاز شد. آن روز زیبا و ماندگار... .

بیشتر بخوانید...