۳- رابطه- اپیزود چهارم *
میخواستم فقط از لازانیا و میز شام عکس بگذارم و بگویم که چه شب عاشقانهای از سر گذراندیم. ولی خب این همهی واقعیت نیست. البته شب بهغایت رمانتیکی بود اما باید توضیح بدهم که چگونه به چنین شبی رسیدیم.
به اشتراکگذاشتن تصاویر و کلیپهای عاشقانه در شبکههای اجتماعی، ژانر محبوبی است که مانند هر محتوای دیگری که در این فضا وجود دارد، قسمتهای نازیبای آن حذف شده است. گاهی آنقدر غیرواقعی به نظر میرسند که گمان میکنیم داشتن یک رابطه عاطفی و عاشقانه غیرممکن خواهد بود.
اما من ابایی ندارم از اینکه بگویم ما چقدر دعوا و جروبحث کردیم، چقدر ناامن شدیم، چقدر رنجیدیم تا بتوانیم حرف بزنیم یا چقدر سخت بود که بپذیریم نقاط ضعفمان شریکمان را ناامید کرده است. چقدر گریه کردیم و فکر کردیم ما هرگز نمیتوانیم عشق را تجربه کنیم. گمان میکردیم الگوی مسموم و بیمار رابطهی پدر و مادرمان قرار است تا ابد در زندگی ما نیز تکرار شود.
چقدر هنوز میترسیم. چقدر از آینده میترسیم.
ندیدم وقتی کسی درباره رابطه خوبش حرف میزند، ذکر کند که چقدر زمان گذاشته اند تا در آخر بفهمند که آتش همهی جنجالها از گور یک سوتفاهم برآمده است. اینکه بارها حس کردند که شریکشان زبان نفهم است یا از سیاره دیگر آمده. فکر کردند که نکند زمان و انرژیشان را بیهوده برای این رابطه گذاشته اند؟
اما، حسامالدین، همیشه به من تذکر میدهد که هیچ نیمهٔ گمشدهای وجود ندارد، ما خودمان تصمیم میگیریم چه کسی نیمهٔ گمشده ما باشد. این حرف را آویزه گوشم کرده ام. حتا وقتی راههای تماس و گپ را مسدود کرده بودیم، ته دلمان امید داشتیم که هنوز میتوانیم حرف بزنیم.
و گفتوگویمان به فرسایندهترین ساعتهای رابطه تبدیل میشد. با اینکه گمان میکردیم ما متفاوتیم و همیشه به گفتوگو گشوده ایم و آدمی همیشه باید انتقادپذیر باشد، با اینحال گاهی مانند دو کودک خشمگین سر یکدیگر داد میزدیم و گاهی ناسزا نیز میگفتیم.
روزهایی که آرام و بالغ هستیم، به یکدیگر اطمینان میدهیم که هرگز نمیخواهیم به یکدیگر آسیب بزنیم و در صورتی که احساس ناامنی کردیم، میتوانیم با یک پرسش ساده، منظور یکدیگر را روشن کنیم.
حالا میدانیم بهترین دستاورد رابطه ما تا اینجا این بوده است که جداشدن یک گزینهی روی میز نیست. یک رابطه خوب ساختنی است. اگرچه قرار نیست یکدیگر را تغییر دهیم اما هرکس مسئول بهتر شدن خودش است. تعهد برای ما خیانت نکردن نیست، بلکه تلاش برای صمیمیت و امنیت در رابطه است، از راه ِ گفتوگو، رشدکردن، و همدلی.
میدانم تازه مسیرمان را آغازیده ایم. اما سالی که نکوست، از بهارش پیداست!
*هر اپیزود در رابطهمان به گذشتن از یک بحران اشاره دارد. بحرانهایی که ممکن بود منجر به جدایی شود.