گزارش سوم
نمیدونم این دیرکردها رو بذارم روی چه حسابی؟ آیا واقعا دلم میخواد خیلی جدی وارد این راه بشم یا مثل خیلی از تصمیمات دیگه فقط جوگیر شدم.
البته اینطور نیست که فراموش کنم که درس بخونم. بیشتر فرصت نمیکنم. این ده روز اخیر مشغول کار خودم بودم، خونهتکونی، عیددیدنی داشتم، و یه کتاب هم خوندم.
درس خوندن نیاز به فضای آروم داره که اصلا گیر نیومد. اما امروز از وقتی بیدار شدم، حداقل ۴ ساعت مفید مشغول این موضوع بودم.
امروز ساختار directoryهای لینوکس رو نگاه انداختم. به نظرم واقعا مبهم و پیچیده بود. و بعد از اینکه مرور و یادداشت میکردم و هزار بار جستوجو میکردم و سر درنمیاوردم، آخر به خودم گفتم: حتما بعدا که پیش برم دوباره برمیگردم بهشون.
به نظرم یادگیری یه فعالیت خطی نیست. نمیشه به چیزی مسلط شد، پروندهش رو بست و رفت سراغ مرحله بعد. باید همیشه برگشت و چیزایی که فکر میکنیم یادگرفتیم رو مرور کنیم چون قطعا موضوعات تازهای که یاد میگیریم، به فهم موضوعات قبلی کمک میکنه. (نمیدونم چقدر این باورم درسته).
بعد رفتم سراغ ls command و cd. بیشترش رو سعی کردم توی ترمینال خودم امتحان کنم. اونقدی که توی یادم بمونه.
دستور ls پیچیدهتر بود. مجبور شدم خیلی قسمتای مبهم رو جستجو کنم.
برای هرکدوم بخش man رو هم یه نگاه مینداختم و اونایی که جذاب بودن رو امتحان میکردم. ولی گمونم لازمه کتاب این دستورها رو پرینت بگیرم و مث کتاب مقدس بذارم کنار دستم. چرا پیدیاف نه؟ چون من با کاغذ راحتتر ام. روی کاغذ راحتتر میتونم یادداست بردارم. و خطر کپی-پیست وجود نداره:).
و اینجا این کتاب رو پیدا کردم. واقعا پیدا کردنش خیلی شادم کرد. https://www.gnu.org/software/coreutils/manual/
متاسفانه آخراش خسته شدم و کتاب دبیان رو نخوندم. دارم همهی تلاشم رو میکنم که برنامهریزی پربازده رو پیدا کنم.
کتابی که دقیقا شب عید، عیدی گرفتم و خیلی زود خوندمش، حسابی کمکم کرده و دلم نمیاد معرفیش نکنم. برنامهریزی به روش بولت ژورنال
میدونم شاید اسمش کمی زرد به نظر برسه، اما ظاهربین نباشید. کتاب بیشتر جنبهی خودشناسی و خودکاوی داره. و شک ندارم یه بار خوندنش قطعا میارزه.
سعی میکنم گزارش بعدی بهتر باشه. سعی میکنم زود به زود مطالعه کنم و گزارش بدم.
فعلا انگیزه کافی برای ادامهدادن دارم.
راستی! نوروزتون نو-روز باشه واقعا